دومین نوه پسری خانواده پسرعموت . وقتی اومده بودن خونه تو تا ساعت ۳نخوابیدی فکرمیکردی اگر بخوابی فردا دیگه نیستش بلاخره محمدصدرا که خوابید توهم خوابیدی بهش میگفتی نی نی باهاش صحبت میکردی البته به زبون خودت واسش لالای میخوندی میگفتی( نانا نینی )تند تند کریرشو تکون میدادی خلاصه خیلی ذوقش میکردی
باب اسفنجی
عاشق باب اسفنجی هستی ساعت ۷صبح بیدارمیشی صندلی میزاری جلو تلویزیون دی وی دی رو روشن میکنی میگی مامان باب اس تا شب ما باید کارتون باب اسفنجی ببینی من وبابات تمام کارتوناشو حفظ شدیم . یه روز خوابیده بودی بابا برچسب باب اسفنجی روتمام وسایلات چسبوند بیدارشدی همه رو نشون میدادی به ما میگفتی باب اس یا هرجا شکاشو میبینی منو صدامیزنی که باب اس ببین
فرهنگ لغت نازدونه
به به :خوردنی. بدی:بده. بدیر:بگیر. بهورم:بخورم. جوجو:::جوجه. هاپو:سگ. میومیو:گربه. بابا اس:باب اسفنجی. ماما:مامان جینگ جینگ:ماشین. صن:صندلی ایو:الو. باز:باز؛بسته. دسی:دست زدن. ام:اب. جای:جاروبرفی تووپ:توپ.